در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهای چوبی می بست ، چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.
یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است.
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.
بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: که دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد.
دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند: که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد.
شاید قبلا هم کتاب یا کتاب هایی با این عنوان در سایت آپلود شده باشد اما شاید این کتاب مجموعه کامل تری از بهترین داستان های کوتاه چخوف باشد. به همراه مختصری از زندگینامه ی او و قسمت هایی از نامه های چخوف درباره ی داستان نویسی. داستان های کوتاه این کتاب عبارتند از: مغروق، یک صحنه ی کوچک - تهیه کننده در زیر کاناپه، داستانی از پشت صحنه - بچه ی تُخص - در پستخانه - انتقام زن - خوشحالی - در اتاقهای یک هتل - از خاطرات یک ایده آلیست - نزد سلمانی - بی عرضه - سپاسگزار - به اقتضای زمان - نقل از دفتر خاطرات یک دوشیزه - سکوت یا پُر حرفی؟ - گناه کار شهر تولدو - صدف - ناکامی - بوقلمون صفت - زندگی زیباست برای آنهایی که قصد انتحار دارند - در بهار - آمریکایی وار - شوخی کوچولو - خوش اقبال - اندوه. (منتشر شده توسط : کتابخانه مجازی داستان های فارسی)
حق تکثیر: این نسخه رایگان بوده و پخش و تکثیر آن با ذکر منبع بلامانع می باشد منتشر شده توسط : کتابخانه مجازی داستان های فارسی
● برای آگاهی یافتن از چگونگی مطالعه این کتاب، ویکی کتابناک را ببینید.
» توسط: Hamid K در تاریخ ۱۳۹۰/۱۲/۱۶ » حجم: 0.85 مگابایت؛ زمان لازم برای دریافت 2 دقیقه و 7 ثانیه با Dial-up » نوع فایل کتاب: PDF » تعداد صفحات: 67
توضیحات:یکی از 80 داستان برگزیده ی 80 سال اخیر ایران، صادق هدایت گزارشهای سادهی جمالزاده را تا حد داستانهای روانشناختی مدرن ارتقاء داد و عنوان "پدر داستان نویسی نوین ایران" را از آن خود ساخت.داستان «سه قطره خون» یكی از داستانهای شاخص اوست كه در سال 1311...
سایه روشن نام مجموعه داستان کوتاهی از صادق هدایت است که در سال ۱۳۱۲ برای اولین بار به چاپ رسیده است. این مجموعه داستان شامل هفت داستان کوتاه به نام های س.گ.ل.ل ، زنی که مردش را گم کرد ، عروسک پشت پرده ، آفرینگان ، شب های ورامین ، آخرین لبخند و پدران آدم میباشد .
سایه روشن پس از زنده بگور و سه قطره خون سومین مجموعه داستان هدایت است که احتمالا می بایست در راستای زبانی و فضاسازی دو مجموعه پیشین باشد اما چنین نیست. داستان های این مجموعه متنوع است و از مایه های فلسفی و عمیق که تجربیات تازه ای در داستان نویسی ایران است تا دلمشغولی های همیشگی هدایت ادامه می یابد. ماحصل اندیشه هدایت در این مجموعه که البته در سراسر زندگیش نیز ادامه یافت پوچ بودن هستی، غنیمت شمردن دم و علم به این موضوع است که تمام تلاشهای بشر هیچ حاصلی ندارد پس می بایست همه این تلاشها در راستایی باشد که برای بشر لذت بخش و راضی کننده تلقی شود.
عروسک پشت پرده، شبهای ورامین و زنی که مردش را گم کرد همان نشانه های هدایت را دارد که به سراغ حدیث سرگشتگی انسان می رود. س.گ.ل.ل. نوشتاری فلسفی است که انگاره های آن به نحو کمرنگ تری در پدران آدم تکرار می شود و بالاخره آفرینگان و آخرین لبخند تجربیات نویسنده ما در بازپروی نمادهاست که البته عشق او را به ایران و فرهنگ ایران نشان می دهد.
نویسنده : هدایت - صادق به اهتمام : علیبابایی - داود محل نشر : تهران تاریخ نشر : ۱۳۸۳/۰۲/۲۷ رده دیویی : ۸fa۳.۶۲ قطع : وزیری جلد : شومیز تعداد صفحه : ۲۵۶ نوع اثر : گردآوری زبان کتاب : فارسی شماره کنگره : PIR۸۳۰۱/آ۱۲م۳ نوبت چاپ : ۱ شماره مجلد : ۲ تیراژ : ۵۵۰۰ شابک : ۹۶۴-۵۷۳۱-۷۱-۲
در دومین جلد از مجموعه 'آثار صادق هدایت', متن کامل داستانهای کوتاه مجموعه 'سگ ولگرد' و داستان 'حاجی آقا' چاپ شده است. هدایت در داستان حاجی آقا, به توصیف زندگی یک شخصیت تیپیک در قالبی نمایشی میپردازد. حاجی 'ابوتراب', نماینده طبقهای است که با وجود ضعف و بیماری و افتادن در سراشیب زوال, همچنان بر مسند قدرت است و میکوشد دیکتاتوری سیاه رضا شاه را تجدید و تحکیم کند... پس از وقایع شهریور 1320 و سقوط رضاشاه, حاجی نیز چون بسیاری از همگنانش از تهران میگریزد؛ اما به زودی اوضاع عادی میشود و همه دزدها و خائنها و جاسوسها و جانیها و همکاران حاجی که با او همسفر بودند پیروزمندانه به تهران برمیگردند و از طریق احتکار غذا و دارو در دوران جنگ, سودهای کلان میبرند. حاجی در هشتی خانه مینشیند و آدمهای گوناگون به دیدارش میآیند؛ در برخورد با هر یک از آنها, جنبهای از شخصیت حاجی رو میشود. او سهامدار کارخانه, قاچاقچی و مقاطعه کار و مالک است و هدایت.... او را در مرکز ثقل امور جاری جامعه قرار میدهد...'.